پ ن پ 1391

صدام: عه معمر تو رم کشتن اومدی اینجا؟
معمر: ب ن ب , اومدم یه سوئیت پیش خرید کنم فردا برمیگردم
صدام: کوفتو ب ن ب اسامه بیا بندازش بیرون این کره خرو



دارم حرف می زنم هی زبونم میگیره بابام میگه چته زبونت بند اومده ؟
پـــ نه پـــ می خوام حرف بزنم اینجا بدآنتن میده!



رفتم ژاپن تو رستوران نشستم،گارسونه غذا رو میاره با دوتا چوب.بهش می گم با اینا بخورم؟؟!!! می گه
پـَـَـ نــه پـَـَــــ に使用する木材は、自分自身をウォームアップ!!!


از حموم خیس خیس اومدم بیرون مثل سگ دارم میلرزم به مامانم میگم حولمو بیار.
میگه :حوله تنیتو بیارم ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ حوله نا تنیمو بیار..!


رفتیم کوه ... دارم چوب جمع میکنم ...
میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟
پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت



(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلوییدگفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است




خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم



میگم دیگه میخوام از ایران برم ...
میگه با آژانس مهاجرتی میری؟!
پَـــ نَ پَــــ هماهنگ کردم اول پاییز با دسته غازهای مهاجر


بردم داداشم رو رسوندم کلاس،برگشتم …
مامانم میگه رسوندیش؟
پَ نه پَ انداختمش تو چاه اینم پیرهنشه


[تصویر: photo.php?fbid=128618133910595&s...amp;ref=nf]


یروز سر میز نهار نشستیم مامانم واسه بابام غذا میکشه بعد از من میپرسه واسه تو هم بکشم؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ اومدم اینجا نشستم خیالم راحت بشه شماها غذاتون رو کامل میخورید






از خواب بیدار شدم مامان میگه خوب خوابیدی؟؟؟گفتم پ گفت پ ن پ و درد پ ن پ و زهر مار...پ ن پ و یراقون...پ ن پ و مرگ....گفتم چیه مامان نزنی منو چرا شاکی شدی؟میخوای بزنی؟؟؟؟
/
/
/
گفت پ ن پ بشینم حرفامو پ ن پ کنی بدی تو اکیپ پ ن پ بعدا بخندی...
.
.
.
بزن تشکر رو به افتخار گروپ پ ن پ خودمون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد